ســـلام...
و اینبار میرسیم به اصل کار...جلسه ای تربیتی با موضوع اخلاقی معنوی برای سن نوجوانان.
این جلسه که متأثر کننده بود به مقایسه زندگی ما به فوتبال پرداخته بود و از طریق نمایشگر و دیتا پخش شد. و درباره همه مسائل پیرامونی زندگی ما از جمله روابط روزمره و ناهنجاری های اجتماعی و... پرداخته شد
موج و شورعشق نوجوانان به ائمه اطهار و امیرالمومنین بار دیگر این بار در عیدالله الاکبر غدیر خم رقم خورد. اعضای حلقه از هفته ی قبل با شور و نشاط با برگزاری جلسه برای عید آمادگی خود را برای این عید نشان دادند.این تزئین کوچه و محله ها و دادن کیک و شکلات (البته با رعایت نکات بهداشتی) بر روی جامعه خیلی تاثیر دارد بخصوص همسایه های مسکن های مهر که از کوچک و والدین بزرگشان در این عید مشارکت داشتند.
تشکر میکنم از همه عزیزانی که برای عید غدیر کم نگذاشتند.
حــمد و سپــاس بی کران فقط مخصوص خـداوند جــهانیان اســت و بـس...
سلام امیدوارم حالتون هرجا هستین خوب خوب باشه.
با تــوجه به فرا رسیدن عید غدیر با کلی فکر و ایده های مختلف به تئاتر رسیدیم
برادر کزازی و برادر تیموری عزیز که قبلا تجربه خودشان داشتند مسئولیت را قبول کردند و همه ی بچه ها را در طی سه روز برای این مراسم آماده کردند که واقعا دست مریزاد دارند. امروزه ما خیلی باید از هنر استفاده کنیم چون مردم دیدی که از مذهبی ها دارند فقط و فقط روضه و سخنرانی است و باید از ابعاد دیگر هنر مثل موسیقی، سرود،تئاتر،سینماو... استفاده ناب کنیم.چرا که بیشترین تاثیر و به یاد ماندن در اثر همین کارهاست... یاحق
و تو چه میدانی مادر شهید چیست...
خیلی از اوقات در اخبار و مستندات مادران شهید را میبینی که سی وچند سال منتظر و دلواپس استخوان های پوسیده فرزندانشان هستند.
روز عصر پنجشنبه توفیق شد همراه ده تن از اعضای حلقه شهید همت در محضر مادر شهید حسین عسکری
حاضر شویم.
واقعا در آنجا معنای ضرب المثل شنیدن کی بود مانند دیدن را درک کردم.
مادری که هر روز و هر روز برای بچه اش گریه می کند و چشمان نابینایش گود افتاده وسیاه شده.
البته مادر قصه ی ما کمی هم الزایمر گرفته.وقتی شب از آن پرسیدند در غروب از بسیج آمدند به خانه ات فراموش کرده بود.
هر وقت دلش میگرفت صدای صوت زیارت عاشورای دلبندش را گوش میداد و زار زار گریه میکرد.
ان شا الله بتوانیم حق مادران شهدا را ادا کنیم
تعجیل در ظهور حضرت مهدی صلوات
